جدول جو
جدول جو

معنی چال خواجه - جستجوی لغت در جدول جو

چال خواجه
(خوا / خا جَ)
دهی مخروبه است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ خوا / خا جِ)
رودیست بسرزمین فارس آبش شیرین و گوارا از چشمۀ مورد برخاسته در کوشک قاسم بلوک خواجه بآب چشمۀ زنجیران خواجه پیوسته رود خانه هنیفقان شود پس از تنگ فیروزآباد گذشته رود خانه فیروزآباد شود. (فارسنامۀ ناصری ص 323)
لغت نامه دهخدا
(نُ لِ خوا / خا جَ / جِ)
دانه ای باشد سیاه رنگ و مدور از نخود کوچک تر، پوست آن بسیار سیاه و مغز آن به غایت سپیدمی باشد، گرم و تر است، تن را فربه کند و قوت باه دهد. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آن را به عربی حب السمنه و حب الحنکلا گویند. (از برهان قاطع). اسم فارسی حب السمنه است. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نقل خواجه
تصویر نقل خواجه
گزک خواجه میوه شاهدانه
فرهنگ لغت هوشیار